⤵ #قشنگ ترین متن مردونگی بود که خوندم :



از حموم نمره در اومدیم و نم نم بارون میزد ، خانومی جوون و محجبه بساط لیف و جوراب و . جلوش پهن بود ، رفت جلو و آروم سلام کرد و نصفه بیشتره لیف و جوراباشو خرید . تعجب کردم و پرسیدم : داداش واسه کی میخری ؟

ما که تازه از حموم در اومدیم ، اونم اینهمه !!!

17

گفت : تو این سرما از سر غیرت‍‍شه که با دستفروشی خرجشو در میاره ، وگرنه میتونست الآن تو یه بغل نرم و یه جای گرم تن فروشی کنه !!!

❤پس بخر و بخریم تا شرف و ناموس مملکتمون حفظ شه ، برگشت تو حموم و صدا زد :

نصرت اینارو بزار دم دست مردم و بگو صلواتیه . !!! .


( برگی از دفترچه خاطرات جهان پهلوان تختی ) 


⚪سلامتی هر کی مرده ؛ نه هر چی نره


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها